خانه · ارتباط · چرا افراد طلاق می گیرند: روانشناسی روابط چگونه بفهمیم از شوهر خود طلاق بگیریم یا نه - توصیه های روانشناس وقتی زمان طلاق فرا رسیده است

چرا افراد طلاق می گیرند: روانشناسی روابط چگونه بفهمیم از شوهر خود طلاق بگیریم یا نه - توصیه های روانشناس وقتی زمان طلاق فرا رسیده است

مردها در شرایط مختلف تصمیم می گیرند همسرشان را طلاق دهند.

دلیل طلاق ممکن است یک سرگرمی جدید یک مرد باشد. اگر فتنه ای را از طرف خود شروع کرده اید و می دانید که احساسات شما نسبت به معشوقه تان بسیار قوی تر و عمیق تر از احساسات شما نسبت به همسرتان است، نباید زمان را تلف کنید و تصمیم به طلاق را به تاخیر بیندازید. واقعیت این است که از این طریق نه تنها خود، معشوق جدید، بلکه همسر قانونی خود را نیز عذاب خواهید داد. البته، او تصمیم شما را دردناک خواهد گرفت، اما این تصمیم با او بسیار صادق تر خواهد بود.

دلیل دوم طلاق، سرگرمی جدید همسرتان است. اگر می‌دانید که همسرتان به طور دوره‌ای به شما خیانت می‌کند یا با سر به یک رابطه جدید فرو می‌رود، بهتر است به این واقعیت فکر کنید که به احتمال زیاد وقت آن رسیده است که به آن پایان دهید. بدانید که نگه داشتن فردی که به شما نیازی ندارد در کنار شما عملی احمقانه خواهد بود. مطمئناً نمی توانید به احساسات متقابل او برسید. اگر دختری زمانی تصمیم گرفت که دسیسه ای را در کنار خود شروع کند، اعتماد شما را از بین می برد و عشق بدون اعتماد وجود ندارد. رابطه شما به سادگی محکوم به فنا خواهد شد.

ازدواج ها همیشه به دلیل ظهور اشخاص ثالث در آنها از هم نمی پاشند. حتی زمانی که طرف مقابلتان نسبت به شما سرد شده است یا از انجام کارهای خانه خودداری کرده است، می توان تصمیم به طلاق گرفت.

کی باید از شوهرت طلاق بگیری؟

دلایل طلاق از همسر ممکن است مشابه باشد، اما می توان دلایل دیگری را نیز به آنها اضافه کرد. مثلاً گاهی خانواده ها به خاطر عادت های بد شوهر از هم می پاشند. اگر معشوق شما از الکل سوء استفاده می کند، بعید است که بتواند یک مرد خانواده نمونه و یک پدر خوب شود. حتی اگر قبلاً بچه دارید، آنها به هیچ وجه نباید به این نگاه کنند که چگونه یک پدر مست دائماً با مادرش است.

علاوه بر این، زنان اغلب از تجاوز مردان رنج می برند. این نوع رفتار را نباید تحمل کرد. بهتر است درخواست طلاق بدهید و زندگی را از صفر شروع کنید تا اینکه دائماً تحقیر یک مرد محبوب را تحمل کنید.

به یاد داشته باشید، دلیل افکار وسواسی شما در مورد طلاق هرچه باشد، قبل از اتخاذ چنین تصمیم دشوار و مسئولانه ای، باید مطمئن شوید که رابطه شما دیگر نمی تواند حفظ شود. با طرف مقابلتان صحبت کنید، ببینید آیا او راهی برای بازگرداندن آرامش در خانواده می بیند یا خیر. به احتمال زیاد، با تلاش مشترک، شما همچنان می توانید رابطه خود را بهبود بخشیده و عشق خود را برگردانید.

تاتیانا شاراندا
روانشناس عملی
مشاور خانواده و ازدواج
رئیس مرکز رشد روانی

درک اینکه شما در حال رها شدن هستید هم برای زنان و هم برای مردان سخت است.

- خیلی سخت است که بگوییم طلاق برای یک نفر چه مرد و چه زن سخت تر است. اولاً، همه چیز به موقعیت بستگی دارد و ثانیاً به ویژگی های شخصی هر فرد بستگی دارد.

البته اگر از آمار کلی صحبت کنیم، زنان ذاتاً حساس ترند، اما باز هم عامل اصلی این است که چه کسی چه کسی را ترک کرده است. تقریبا همیشه کسی هست که رها شده باشد. معمولا برای او سخت تر است. فردی که می رود پیشاپیش قوی تر است. فشار روانی بر فرد رها شده می تواند بسیار قوی باشد. گاهی اوقات مردان نمی توانند با چنین شرایطی کنار بیایند. و غالباً در مشروبات الکلی، قمار و غیره به دنبال نجات هستند.

اما این نیز اتفاق می افتد که تصمیم دو طرفه گرفته می شود. پایان همیشه غم انگیز نیست.

- قطعا. چنین زوج هایی وجود دارند و من با آنها با احترام عمیق برخورد می کنم. متأسفانه همه نمی توانند موافق باشند. روابط خوب بین همسران سابق نادر است. اما افرادی به سراغ من آمدند که با وجود طلاق هنوز با هم دوست هستند. و در پذیرایی آنها در مورد مشکلات با یک کودک معمولی بودند.

به عنوان مثال، یکی از نوزادان مشکلات روانی نشان داد و هر دو والدین علاقه مند بودند که او را در آغوش بگیرند و به او کمک کنند تا خودش را درک کند. این یک مثال عالی برای دیگران است.

طلاق بگیر، ازدواج کن، دوباره طلاق بگیر، دوباره ازدواج کن

- می گویند اگر اصولاً یکی از زوجین فکر طلاق داشته باشد، دیگر راه برگشتی وجود ندارد. دیر یا زود وقفه ای رخ خواهد داد.

- و در اینجا نمی توان بدون ابهام صحبت کرد. شرایط متفاوت است. بستگی به این دارد که هر فرد چه نقشی را در خانواده ایفا می کند، که کدام خود درونی غالب است.

زوج هایی هستند که هم او و هم او در درون خود نوجوان هستند، صرف نظر از سن واقعی شان. در این مورد، همه چیز غیرقابل پیش بینی است، زیرا برای آنها روابط بیشتر شبیه یک بازی است. در کلام، همسران تقریبا هر روز طلاق می گیرند. کم کم حتی اطرافیان هم به رسوایی های آنها عادت می کنند. مواقعی هست که مردم واقعاً طلاق می گیرند. بعد دوباره ازدواج می کنند. بعد دوباره طلاق می گیرند و ... ازدواج می کنند (می خندد). این روش شخصی آنها برای بزرگ شدن است. اغلب در چنین ازدواج هایی، کودک نقش یک بزرگسال را بر عهده می گیرد. متناقض است، اما درست است! او مسئول ترین و عاقل ترین در خانه است. او باید اینگونه می شد تا حداقل زنده بماند.

ازدواجی که در آن یکی از شرکا نقش والدین را بازی می کند، می تواند مدت زیادی طول بکشد، زیرا یک فرد بالغ چیزهای زیادی را می فهمد، از قبول مسئولیت نمی ترسد و می داند چگونه تسلیم شود.

اتحادیه هایی وجود دارد که زن و شوهر هر دو افراد مستقل هستند، هر دو بالغ. در این مورد، دلیل طلاق معمولاً بسیار جدی است، به عنوان مثال، عدم تطابق قانون اساسی جنسی. وقتی یکی از شرکا بیش فعال است و دومی خیلی کمتر به جنبه صمیمی زندگی علاقه دارد. یا کسی نه تنها یک رابطه زودگذر در کنار خود دارد، بلکه یک محبت قوی دارد که به تدریج به عشق واقعی تبدیل می شود و با هم بودن به سادگی غیرقابل تحمل است.

جامعه دیگر همسری را که خانواده را ترک کرده محکوم نمی کند

- با توجه به تجربه شما، چه کسی احتمال بیشتری برای طلاق دارد؟

- احتمالاً تعجب خواهید کرد: امروز بیشتر و بیشتر زنان هستند! آنها می توانند خود را از نظر مالی تأمین کنند ، والدینشان به آنها کمک می کنند ، آنها جاه طلبی ها ، اهداف شخصی دارند ، جامعه دیگر همسری را که خانواده را ترک کرده سرزنش نمی کند ، این دیگر مایه شرمساری نیست. گاهی اوقات رسیدن به آمازون مدرن تقریبا غیرممکن است. اگر او برای خودش چیزی تصمیم بگیرد، متوقف کردن او دشوار است.

- آزادی درونی خوب است. اما آیا تصمیم برای سوزاندن پل ها همیشه درست است؟

- احتمالا من یک روانشناس بسیار محافظه کار هستم. امروز استقلال و قدرت ارتقا یافته است. با این حال، به نظر من باید تلاش کنید تا خانواده را تا آخرین لحظه نجات دهید. عجولانه نتیجه گیری نکنید از این گذشته ، می توانید خیلی بعداً پشیمان شوید ، و همیشه نمی توان همه چیز را پس داد.

افراد زیادی به من مراجعه می کنند و با اطمینان کامل می توانم بگویم که بچه ها بیشترین آسیب را از جدایی والدینشان می بینند. اینها مشکلات روحی و روانی هستند که بعداً در بزرگسالی با آنها همراه است و بیماری های مختلف ناشی از استرس شدید عصبی است. و در نوجوانی حتی ممکن است افکار خودکشی به وجود بیاید. و اینها اظهارات بی اساس نیست، بلکه موقعیت های واقعی است که من به عنوان یک متخصص مجبور بودم با آنها برخورد کنم. روان کودکان کاملاً منعطف است، اما پسران و دختران 13-17 ساله بسیار حساس هستند.

به مدت 47 سال، یک مرد احساس عذاب آور رها شدن را در خود داشت

آیا ارزش دارد ازدواج را صرفاً به خاطر فرزندان حفظ کنیم؟

- اگر این امکان وجود ندارد، همیشه از والدین می خواهم که حداقل سعی کنند روابط گرم خود را با یکدیگر حفظ کنند. برای کودکان، این مهم است. فحش ندهید، جلوی آنها متوجه نشوید که حق با کیست، سعی کنید به نوعی سازش کنید، زیرا همانطور که گفتم شرایط طلاق به دختر و پسر آسیب زیادی می زند. اگر به موقع به این موضوع توجه نکنید، درد تمام زندگی انسان را عذاب می دهد.

اخیراً داشتم با زنی صحبت می کردم که قبلاً 47 سال دارد. پدرش وقتی او کوچک بود خانواده را ترک کرد. اوضاع اینطوری شد. پدرش را ندید. همین الان تصمیم گرفتم آدرس را فهمیدم و پدر و مادرم را که مدت ها پیش به مسکو نقل مکان کرده بودند ملاقات کردم. جلسه بسیار گرم بود. پدر از آمدن دخترش خوشحال شد، پایتخت را به او نشان داد، از سرنوشت خود گفت. زن اعتراف کرد که فقط اکنون متوجه شد: در تمام زندگی خود احساس حقارت می کرد. و فقط اکنون برای او آسان تر شد. برای تقریباً 47 سال، یک شخص احساس عذاب آور رها شدن را در خود داشت.

- آیا در عمل شما مواردی پیش آمده که مردم از طلاق خود پشیمان شده باشند؟

- من در این مورد می پرسم و معمولا افرادی که بالای 35 سال دارند به این سوال پاسخ مثبت می دهند.

- دلیل اصلی چیست؟

- ارتباط از طرفی که شریک زندگی نمی تواند ببخشد، حتی اگر در واقع چیزی غیر جدی باشد.

من فقط سه دلیل خوب برای طلاق می دانم

- چگونه می توان فهمید که طلاق واقعاً ضروری است، زیرا چنین شرایطی وجود دارد؟

برای درک بهتر، بگذارید یک داستان کوچک برای شما تعریف کنم. حتی در زمان اتحاد جماهیر شوروی، در یک مجله بسیار جدی، نامه یک زن را خواندم. این یک نوع پیام برای همه مردم بود. او از زندگی خود نوشت. راوی خانواده فوق العاده ای داشت: یک شوهر خوب و دو فرزند، صلح و هماهنگی. اما زن متوجه شد که شوهرش شروع به دور شدن کرد - او تمام وقت آزاد خود را فقط به نوزادان اختصاص داد. در مقطعی همسر شروع به سوال پرسیدن کرد. شوهر صادقانه پاسخ داد که او برای او بسیار عزیز است و او بی نهایت به او احترام می گذارد، اما ... فقط به عنوان مادر فرزندان آنها معلوم شد که او عاشق دیگری شده است.

زن گریه می کرد، دلخور بود، فحش می داد. تحمل کرد و بهانه نیاورد. مرد خیلی به بچه ها وابسته بود، نمی توانست خانواده اش را ترک کند. بله، همسر داخلي او را راه نداد. به آرامی و دردناک، اما او هنوز به این نکته پی برد که شخصی که برایش عزیز است به سادگی در مقابل چشمانش می میرد. صحبتی انجام شد و آنها از هم جدا شدند.

بدون اینکه منتظر صبح باشد، چیزهایی را بردارد، به رویای خود شتافت. با این حال او آنقدر عجله داشت که کنترل خود را از دست داد و تصادف کرد. در یک لحظه امید و حمایت همه از بین رفت. در نامه از او خواسته بود که اشتباهش را تکرار نکند، بلکه احساسات دیگری را درک کند و بپذیرد و هر چقدر هم که دردناک باشد، رها کند.

چرا این داستان؟ عشق بزرگترین دلیل است. اگر احساس می کنید که آنها به شما دروغ نمی گویند، یک احساس جدی باعث می شود یک فرد ترک کند، پس باید آن را تحمل کنید.

دلیل دوم هر گونه اعتیاد انسانی استالکل، مواد مخدر، قمار. اگر خود شخص حاضر نباشد با خودش بجنگد، بیرون کشیدن او از باتلاق غیرممکن است، هر چقدر هم که همسر یا همسر تلاش کند، باید با هم غرق شوند. در اینجا من موضع نسبتاً سختی دارم، زیرا این درست است. سرنوشت های شکسته خیلی زیاد هیچ فرد سابق اعتیادی وجود ندارد.

دلیل سوم خشونت است.فکر می کنم همه این را می فهمند. شما نباید منتظر بمانید تا متجاوز در نهایت شما را از نظر جسمی یا ذهنی فلج کند. وسایلتان را جمع کنید، به دنبال کمک باشید، حمایت کنید و آنجا را ترک کنید. همیشه گزینه هایی وجود دارد.

به نظر من سه عامل اصلی وجود دارد. در سایر موارد، من به شما توصیه می کنم در تصمیم گیری عجله نکنید.

عینک رز رنگ خود را بردارید!

- شاید برای اینکه بهتر بفهمید در روح چه می گذرد باید چند سوال از خود بپرسید؟

- بدون مراجعه به روانشناس، می توانید از روش های فرافکنی جملات ناتمام در موضوع "روابط خانوادگی" استفاده کنید. آنها فقط باید جمله را کامل کنند. توصیه می شود این کار را با هم انجام دهید و سپس نتایج به دست آمده را مبادله کنید، آنها هر دو را شگفت زده خواهند کرد. فقط توصیه می کنم به سایت های جدی روانشناسی مراجعه کنید.

هنگام ازدواج، ما اغلب انتظارات را با واقعیت اشتباه می گیریم، به شریک زندگی خود ویژگی های ناموجودی می بخشیم، رفتار او را از موقعیتی که در یک زمان خاص برای ما مناسب است درک می کنیم. و همانطور که تجربه نشان می دهد، برداشتن "عینک رز رنگ" و دیدن یک فرد از زاویه ای دیگر بسیار دردناک است.

اگر شرکا فقط تصمیم بگیرند با یکدیگر صحبت کنند - این یک گام جدی به جلو است! من برای این مردم کلاه برمی دارم. متأسفانه، بیشتر و بیشتر زوج‌ها به سراغ من می‌آیند، جایی که او با لحنی تقریباً آمرانه می‌خواهد: «به شوهرم (همسرم) توضیح بده که باید (او) چه کار کند!» چنین اظهاراتی مدتهاست که مرا شگفت زده نمی کند. متأسفانه ما فقط خودمان و دردمان را می شنویم، بدون اینکه فکر کنیم در روح یک نفر چه می گذرد. من همیشه می خواهم به چنین افرادی بگویم: "وقت آن است که عینک های رز رنگ را بردارید!" اگرچه این کار باید قبل از ازدواج انجام می شد. اگر آمادگی پذیرش شخص دیگری را ندارید، پس بهتر است وارد رابطه نشوید. و اگر تغییر کنند، فقط با هم.

یک طرح کوچک دیگر من اغلب مردم را تماشا می کنم. چه کاری می توانید انجام دهید، کار است. بنابراین من یک صحنه را به خوبی به خاطر می آورم (اگرچه در تعابیر دیگر بیش از یک بار تکرار شده است). در زیر زمین. قطار رسید. یک زوج جوان در ایستگاه خداحافظی می کنند. او را بوسید، او جلوتر رفت. در همان درب حمل و نقل، دختر برگشت و به پسر نگاه کرد. اما مرد جوان قبلاً گوشی خود را درآورده بود و بینی خود را در آن فرو کرده بود. وضعیت چندان خوشایندی نیست. دختر هرگز پیامی را که انتظارش را داشت دریافت نکرد.

بیهوده به نظر می رسد! اما در چیزهای کوچک است که حقیقت ردیابی می شود. من می توانم آینده روابط مردم را بر اساس همین یک داستان پیش بینی کنم. و حکم من ناامید کننده خواهد بود. این رابطه در مرحله اولیه است، اما در اینجا ارزش دارد از خود بپرسید که آیا این فرد مناسب است و آیا ما واقعاً به یکدیگر نیاز داریم.

آزادی خیلی وسوسه انگیز است

- امروز مد شده است که می گویند "ما استراحت کردیم" زمانی که این زوج تصمیم گرفتند مدتی را ترک کنند و جدا زندگی کنند. آیا این روش مفید است؟

- حدس میزنم بله. با این حال، یک چیز وجود دارد. آزادی می تواند خیلی فریبنده باشد. اول از همه برای مردان.

چرا مشکلات در ازدواج شروع می شود؟ هیچ تعهدی در دوره گل نبات وجود ندارد. امروز ملاقات کردیم، به سینما رفتیم، فردا تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. احساسات مثبت بیشتری وجود دارد و هنوز برای هر ادعایی زود است. و سپس باید دائماً با یک شخص باشید، با هم بر موانع غلبه کنید، به یکدیگر عادت کنید. و برای برخی این بسیار دشوار است. پس اینجا اگر دوباره طعم آزادی را احساس کردید، میل جذابی برای پرواز برای همیشه وجود دارد. وقتی موج شادی استقلال فروکش کرد، ممکن است معلوم شود که واقعاً به این آزادی نیازی نبوده است.

آیا می توانید راهنمایی کنید که چگونه یک ازدواج را نجات دهید؟

کاستی های خود را به یکدیگر بگویید. وقتی این را به مشتریانم می گویم، چشمانشان گشاد می شود. و با این حال، بله، اجازه دهید مرد صادقانه بگوید که هر از گاهی جوراب ها را در تمام آپارتمان می پاشد، که نمی تواند قاب ها را به دیوارها آویزان کند، و غیره، و زن اعتراف می کند که فقط می تواند تخم مرغ پخته شود. و گاهی از چیزهای کوچک ناراحت می شود.

با برداشتن نقاب ایده آل، شروع به حرکت به سمت یکدیگر می کنیم. قبل از ازدواج، زن و مرد اغلب یک شریک زندگی را ایده آل می کنند و از قبل انتظار یک رابطه خاص را دارند و بعد معلوم می شود که همه چیز به زیبایی رویاها نیست.

در هر شرایطی سعی کنید دیالوگ داشته باشید نه دوئل لفظی، خود را جای شریک زندگی قرار دهید، فکر کنید، سپس این کار را انجام دهید. این همیشه ازدواج را نجات نمی دهد، اما، باور کنید، اعصاب شما و احترام به یکدیگر را نجات می دهد.

رابطه زن و مرد موضوعی ظریف و بسیار شکننده است. حتی قوی ترین ازدواج در نگاه اول می تواند شکست بخورد. اگر به این نتیجه رسیده اید که دیگر امکان تغییر شرایط وجود ندارد، پس نظر منطقی این خواهد بود که زمان طلاق فرا رسیده است. هر مردی نمی داند که در این مورد از کجا شروع کند، چگونه خود و همسرش را آماده کند و اگر او قاطعانه مخالف است، چه کاری انجام دهد.

آماده سازی

موقعیت اجتماعی مرد مطلقه و زن مطلقه بسیار متفاوت است. این اتفاق افتاد که برای جنس منصفانه ، این ضربه بسیار بزرگتری به عزت نفس و موقعیت عمومی در جامعه است. البته استثنائاتی نیز وجود دارد، اما آنها با نگرش فرد به طلاق مرتبط هستند. به عنوان یک قاعده، مردان آن را راحت تر تحمل می کنند. به همین دلیل مهم است که وقتی تصمیم به ترک می‌گیرید، همسرتان را برای این کار آماده کنید.

اول از همه، باید مشکلات مشترک خود را در حلقه خانواده مطرح کنید. این باید بدون نزاع و جیغ انجام شود، به طوری که با هوشیاری صحبت کنیم. گاهی اوقات حذفیاتی که با صدای بلند بیان می شوند دیگر آنقدر که در ابتدا به نظر می رسید بزرگ به نظر نمی رسند. البته قبل از اینکه تصمیم به طلاق گرفتن از همسرتان بگیرید، مهم است که عواقب چنین تصمیمی را برای هر دوی شما در نظر بگیرید. با این حال، این فردی است که زمانی با او در مورد آینده مشترک تصمیم گرفتید.

اگر موقعیت یا دلایل جدایی حتی به شما اجازه نمی دهد به حفظ رابطه فکر کنید، از قبل مسیر اقدامات بعدی را برنامه ریزی کنید. به طور خاص، تعدادی از نکات باید در نظر گرفته شود.

فرزندان

اگر شما و همسرتان با هم فرزندان داشته باشید، روند طلاق بسیار دشوارتر است. اولاً، در طلاق، مسائل مربوط به حضانت باید در نظر گرفته شود. ثانیاً باید به این فکر کنید که چگونه همه اینها را برای آنها توضیح دهید و در عین حال دشمن هم نمانید. خوب، و سوم، برای پرداخت های اجباری بعدی برای نگهداری آنها آماده باشید. اختیاری یا اجباری بودن آنها (نفقه) فقط بستگی به تبصره ای دارد که از همسرتان جدا می شوید.

دارایی مشترک

یک نکته به همان اندازه مهم تقسیم اموال مشترک است. در طول مدتی که در ازدواج گذراندید، مطمئناً این ظاهر شد. بسیاری از زوج ها در مورد تقسیم اموال و اشیاء اختلاف نظر جدی دارند. از شما، به عنوان نماینده جنس قوی تر، همه، البته، انتظار عدم وجود ادعاهای مادی را دارند. در جامعه ما این طور است. اگر نمی خواهید بدون هیچ چیزی یا بدون سقفی باقی بمانید، باید به طور جدی در نظر بگیرید که چگونه بدون رسوایی پراکنده شوید. ایده آل ترین گزینه این است که همه چیز را به صورت دوستانه بدون مشارکت دادگاه به اشتراک بگذارید.

اگر مطمئن هستید که جدایی با همسرتان مطابق با مسالمت آمیزترین سناریو پیش نمی رود، از قبل مراقب جمع آوری اسناد لازم برای تأیید حقوق مالکیت خود باشید. وقتی این لحظات در قرارداد ازدواج منعکس می شود بسیار عالی است. اگر یکی به نتیجه نرسیده باشد، طبق قانون همه چیز به طور مساوی بین شما تقسیم خواهد شد.

مسکن آینده

همچنین باید به این فکر کنید که وقتی همسرتان را طلاق می دهید کجا زندگی می کنید. اگر آپارتمان یا خانه ای که با هم زندگی می کنید متعلق به اموال شخصی شما باشد که قبل از ازدواج دریافت کرده اید، خوب است. در غیر این صورت یا باید با همسرتان در مورد محل سکونت مذاکره کنید یا منتظر تصمیم دادگاه باشید. در مورد دوم، ممکن است زمان زیادی طول بکشد. برای جستجوی یک زیستگاه موقت آماده شوید. بهتر است تا زمان اعلام تصمیم طلاق آماده باشد.

اگر فرزندان صغیر، اموال مشترک یا هر ادعایی علیه یکدیگر وجود نداشته باشند، روند طلاق برای هر دوی شما بسیار آسان تر خواهد بود. متأسفانه این امر به ندرت دیده می شود. بنابراین بهتر است تمام جوانب زندگی مشترک خود را با دقت مطالعه کنید و به نحوه رفتار با همسرتان فکر کنید تا او شرایط را پیچیده نکند. مورد دوم تا حد زیادی به نحوه انتقال تصمیم خود به او بستگی دارد.

گفتگو با همسر

اگر دیگر سوال طلاق گرفتن پیش روی شما نیست، در صورت تصمیم گیری، باید به این فکر کنید که چگونه همسر خود را به درستی در این مورد آگاه کنید. هیچ کس به دادخواهی طولانی مدت، رسوایی و فریاد نیاز ندارد. تصمیم به ترک - با احتیاط عمل کنید.

اول از همه، برای چنین مکالمه ای برنامه یا سناریویی در نظر بگیرید. اینها نباید گریه های خود به خودی در حین نزاع باشد، که به احتمال زیاد توسط همسر به عنوان چیزی که در گرمای لحظه به بیرون پرتاب می شود، درک می شود. شما باید لحظه مناسبی را انتخاب کنید که در آن زمان و گوش دیگران محدود نشوید. برای یک مکالمه طولانی و دشوار آماده شوید. در اینجا چند نکته وجود دارد:

  • اگر قبلاً درگیر دعوا بودید با همسرتان صلح کنید، اما قبل از گفتگوی سرنوشت ساز فاصله کمی بگیرید تا جدایی برای او شوک نباشد.
  • آرام صحبت کنید، احساسات او را در نظر بگیرید، شخصی نشوید.
  • سعی کنید در یک گفتگو تمام نکات بحث برانگیز (حضانت فرزندان، اموال و ...) را حل کنید، در صورت امکان مصالحه کنید.
  • اگر خودتان 100% از تصمیم خود برای طلاق مطمئن هستید، به آشتی امید ندهید.

اگر همسرتان با خلق و خوی مهربان و فهمیده متمایز نیست، آمادگی ایجاد موانع مختلف از سوی او را داشته باشید. برای پیش بینی آنها به زمان نیاز دارید تا برای این گفتگو آماده شوید. در واقع هیچ کس به طور قطع نمی داند چگونه طلاق بگیرد. دو نفر هستند که در دوران ازدواج کم و بیش با هم آشنا شدند. فقط شما خودتان می توانید در چنین شرایط سختی درست ترین رویکرد را به همسرتان تعیین کنید.

صحبت کردن با بچه ها

اگر بچه دارید گفتگوی دشوار دیگری در راه است. پس از اینکه همسرتان را از تصمیم خود مطلع کردید، باید مطمئن شوید که او همه چیز را به درستی انجام می دهد. خیلی خوب است که والدین این موضوع را با هم در شرایطی آرام گزارش کنند. این تنها در صورتی امکان پذیر است که تصمیم طلاق مشترک باشد یا پیام شما به همسرتان در مورد آن به طور معمول بدون رسوایی دریافت شده باشد.

کودکان باید در مورد موارد زیر متقاعد شوند:

  • این واقعیت که شما و مادر آنها از هم جدا شدید به این معنی نیست که شما ارتباط را متوقف خواهید کرد.
  • آنها دلیل جدایی شما نیستند.
  • شما همچنان آنها را دوست خواهید داشت و با هم وقت خواهید گذراند.
  • آنها را از نظر مالی و غیره تامین خواهید کرد.

رسیدن به مصالحه در مورد حضانت کودک بسیار مهم است. در غیر این صورت، این وضعیت تأثیر نسبتاً منفی بر آنها خواهد داشت. سعی کنید آنها را درگیر اختلافات خود نکنید و حتی بیشتر از آنها برای فشار دادن به یکدیگر استفاده نکنید. آماده باشید که دادگاه اغلب طرف مادر را می گیرد، بنابراین مشاجره با همسرتان برای شما اصلاً سودی ندارد.

خانه را ترک کن

بیهوده نبود که در بالا گفته شد که قبل از جدایی از همسر خود باید یک مکان موقت برای زندگی آماده کنید. زیر یک سقف بودن پس از چنین مکالمه ای، حتی اگر با آرامش تمام شود، می تواند به روابط شما فشار وارد کند. چرا مشاجره های بی مورد را تحریک می کنید؟ تصمیم به طلاق گرفت - بلافاصله خانه را ترک کنید. البته، اگر آپارتمان یا خانه متعلق به شما باشد، او باید ترک کند. این نیز باید فوراً در مورد آن صحبت شود تا کل وضعیت روشن شود.

پس از آن، می توانید در مورد راه های طلاق فکر کنید: از طریق اداره ثبت احوال یا از طریق دادگاه. تصمیم گیری به تعدادی از شرایط بستگی دارد:

  • آیا هر دو همسر موافق هستند؟
  • آیا فرزندان صغیر وجود دارند؛
  • آیا اختلافات ملکی وجود دارد؟
  • اگر زن باردار باشد و غیره

اگر نکات بحث برانگیزی وجود دارد، بهتر است از قبل با یک وکیل مشورت کنید. او در مورد مشکلات احتمالی، تاخیرها، زمان بندی روند طلاق و سایر موارد کوچک به شما خواهد گفت.

اینکه چگونه بفهمیم تصمیم طلاق درست است یا نه، به قضاوت شما بستگی دارد. شاید هنوز فرصتی برای نجات خانواده وجود دارد؟ در گرما ندهید، همه مشکلات را با همسرتان در میان بگذارید، با یک روانشناس خانواده تماس بگیرید. یک بار عاشق این شخص شدید و تصمیم گرفتید زندگی خود را با او پیوند دهید. دلیل فسخ ازدواج باید قابل توجه باشد، زیرا ممکن است در این راه زندگی دیگری را خراب کنید.

طلاق یک اتفاق نسبتاً رایج در جامعه ما است. اما بسیاری از مردم نمی دانند چه زمانی زمان طلاق گرفتن از زن یا شوهر است. همه افراد نمی توانند این وضعیت را به موقع ببینند و تشخیص دهند، که منجر به عواقب ناخوشایندتری می شود. هر یک از همسران باید یک کار دشوار را حل کند: حفظ رابطه یا طلاق. تعداد کمی از همسران موفق به حفظ روابط عادی در طول زندگی خود می شوند. زوج هایی هستند که حتی در سنین بالا با عشق و محبت به یکدیگر نگاه می کنند.

فقط می توان به چنین زوج هایی حسادت کرد، زیرا آنها موفق شدند با یک کار دشوار زندگی کنار بیایند - نجات ازدواج. ازدواج آزمون سختی برای هر دو همسر است. در اینجا فقط احترام متقابل شرکا می تواند ازدواج را خوشحال کند. جذابیت نسبت به یکدیگر به اندازه کافی سریع می گذرد. سپس چیزی باید باقی بماند. چیزی که همسران را متحد می کند، به جز صمیمیت فیزیکی. صمیمیت فکری و عاطفی است. همه زوج ها روابط متفاوتی دارند.

در طول مسیر، شرکا فراز و نشیب هایی را در روابط تجربه می کنند. پاسخ صحیح به این امر و نتیجه گیری به موقع مهم است. روابط اغلب به بن بست می رسد و تنها یک راه برای خروج از آن وجود دارد. این یک طلاق است.

آغاز کنندگان طلاق اغلب زنان هستند، مردان بسیار کمتر به این مرحله دست می زنند. در واقع تغییر سبک زندگی در خانواده و رفتن به سمت ناشناخته ها برای مرد دشوارتر است. معمولاً نمایندگان مرد نزد زن دیگری می روند و تنها پس از آن اعلام می کنند که می خواهند طلاق بگیرند. و شروع کننده طلاق شرکای فعلی آنها هستند. ازدواج برای برخی از زنان اغلب به طور ناموفق ایجاد می شود. آنها برای مدت طولانی با شوهر خود زندگی می کنند و به دلایل زیادی او را ترک نمی کنند. برای دیگر جنس منصف، طلاق امری عادی است، آنها حتی به دلیل جزئی ترین اختلافات به راحتی دست به این اقدام می زنند. برای اینکه اشتباه جبران ناپذیری در زندگی خود مرتکب نشوید، باید مطمئن شوید که تصمیمی که می گیرید درست است. چگونه یک زن می تواند بفهمد که واقعاً باید از شوهرش طلاق بگیرد؟

آنچه برای تصمیم گیری آگاهانه طلاق نیاز دارید

البته، روابطی که قبلاً شکسته شده اند، نباید ذخیره شوند. اما باید دقیقاً تعیین کنید که آیا ما در مورد یک نزاع ساده صحبت می کنیم یا واقعاً در مورد فروپاشی روابط. اگر این دعوا باشد، به یکی از راه ها حل می شود. در اینجا توانایی همسران در سازش و صاف کردن گوشه های تیز نقش دارد. اگر دیگر هیچ رابطه ای وجود ندارد، پس نیازی به تلاش برای تغییر و چسباندن چیزی نیست. اغلب چنین تلاش هایی به هر حال با استراحت به پایان می رسد، آنها فقط زمان و اعصاب می گیرند. برای تصمیم گیری آگاهانه در مورد طلاق، یک زن باید مجموعه خاصی از ویژگی های شخصیتی داشته باشد. نقش مهمی در اینجا توسط ادراک او از جهان اطراف بازی می شود. آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد را باید آنطور که هست درک کرد.

آرزوی چیزی که هرگز نمی تواند اتفاق بیفتد، یا به طور خاص به شخص خاصی بستگی ندارد، مطلقاً معنی ندارد. این حس واقعیت در کودکانی که هنوز کمی درک می کنند ذاتی است. به نظر آنها یکی از خواسته های آنها برای تحقق چیزی کاملاً کافی است. ادراک کودکان از جهان در بزرگسالان را شیرخوارگی می نامند. و غالباً در روابط خانوادگی شیرخوارگی وجود دارد که به آنها آسیب می رساند. معمولاً برخی از افراد در طول سال ها هرگز نتوانستند بزرگ شوند. این به دلیل هزینه های تربیت آنهاست، شاید توجه و مراقبت بیش از حد آنها را احاطه کرده است. آنها ازدواج خود را ایده آل می کنند و فکر می کنند هرگز شکست نخواهد خورد. وقتی اختلافات در خانواده شروع می شود که ناشی از تفاوت شخصیت ها و علایق است، چنین فردی نمی تواند به نظر شریک زندگی خود احترام بگذارد و تسلیم او شود.

زن در این مورد در تلاش است تا شوهرش را بازسازی کند و با خودش سازگار شود. افراد کمی این وضعیت را دوست دارند. رابطه با شوهرش بدتر می شود. آنها را می توان در یک مرحله خاص ترمیم کرد، اما زمانی که خصومت قبلاً به نقطه افراطی رسیده است، جدایی ممکن است بهترین راه برای خروج باشد. درک این نکته مهم است که یک فرد را نمی توان به طور اساسی تغییر داد، شما باید او را همانطور که هست درک کنید. خودت انتخابش کردی

تلاش برای بازسازی یک مرد با این واقعیت به پایان می رسد که او شروع به تظاهر می کند. این وضعیت را بیشتر تشدید می کند. شما نمی توانید رابطه را به خصومت شدید بکشید، ممکن است به فاجعه ختم شود.

نشانه های طلاق در راه است

وقتی دو فرد خوشبخت با هم ازدواج می کنند، اصلاً فکر نمی کنند که طلاق بگیرند. در زندگی خانوادگی، دوره هایی از به اصطلاح بحران در روابط متمایز می شود. این در سال سوم و هفتم زندگی رخ می دهد. اگر زوج از این دوره ها جان سالم به در بردند، رابطه وارد مرحله پایداری می شود و به طور هماهنگ توسعه می یابد، پس همه چیز خوب است. اگر پس از پشت سر گذاشتن این نقاط عطف، زوجین دست از دعواها، مشکلات و اختلافات برنداشتند، باید به طور جدی به آن فکر کنید. این ممکن است نشانه ای برای طلاق باشد. شما می توانید زمان شروع طلاق را با برخی از علائمی که در زیر توضیح داده شده است تعیین کنید.

  • تغییر شرکا واقعیت خیانت یکی از همسران به این واقعیت منجر می شود که دومی شروع به بی اعتمادی به او می کند. بی اعتمادی به شدت بر روابط تأثیر می گذارد و هماهنگی در خانواده را از بین می برد. برای یک همسر آزرده سخت است که خیانت را ببخشد و توهین را فراموش کند.
  • همسران فقط به خاطر فرزندان زندگی می کنند. کودک باید در یک خانواده کامل زندگی کند. و تمایل به طلاق نگرفتن به خاطر فرزندان کاملاً قابل درک است. اما آیا برای کودکانی که مدام شاهد دعوای والدین هستند بهتر است؟ والدین مشغول شفاف سازی رابطه خود هستند، کودکان کمتر مورد توجه قرار می گیرند، این برای رشد کودک مضر است.
  • زندگی مشترک از ترس قضاوت شدن توسط دیگران. این زوج مدت هاست که علاقه خود را به تمام معنا از دست داده اند. آنها هیچ حرفی برای گفت و گو ندارند، منافع و امور مشترکی نیز وجود ندارد. آنها به دلیل ترس از افکار عمومی و اقوام نمی خواهند طلاق بگیرند.
  • مشکلات در زندگی صمیمی هیچ جذابیت و علاقه یکی از شرکا وجود ندارد و یا متقابل است. اغلب عدم علاقه در پس زمینه خیانت رخ می دهد.
  • همسران یکدیگر را اذیت می کنند. این اتفاق می افتد که برخی از عادت های یک شریک شروع به آزار دیگری می کند. این هر روز اتفاق می افتد و به یک تحریک کننده دائمی تبدیل می شود. اگر زن یا مردی نتواند چنین عوامل تحریک کننده ای را تحمل کند، این ممکن است نشانه ای از طلاق باشد.
  • مرد زن را کتک می زند. نباید کتک خوردن را تحمل کنید و فکر کنید که این یک تصادف است و دیگر تکرار نمی شود. چنین مردی مدام دست خود را به سوی همسرش بلند می کند. شما باید سریع به طلاق فکر کنید.
  • سهم نابرابر همسران در خانواده دو نفر باید سهم یکسانی در خانواده داشته باشند. معمولاً مسئولیت ها تفکیک شده است. نمی تواند زمانی که دیگری فقط در حال استراحت است، همه کارها را انجام دهد.

چه چیزی به تثبیت خود در فکر طلاق کمک می کند

خوانندگان عزیز! مقالات ما در مورد روش های معمولی برای حل مسائل حقوقی صحبت می کنند، اما هر مورد منحصر به فرد است. اگر می خواهید بدانید که چگونه مشکل خاص خود را حل کنید، لطفا از فرم مشاور آنلاین سمت راست استفاده کنید یا با خط تلفن رایگان تماس بگیرید:

8 800 350-13-94 - برای مناطق روسیه

8 499 938-42-45 - مسکو و منطقه مسکو.

8 812 425-64-57 - سن پترزبورگ و منطقه لنینگراد.

در طول زندگی، بسیاری از زوج ها به طلاق فکر می کنند، اما هرگز تصمیم به انجام آن نمی گیرند. گرفتن تصمیم درست می تواند دشوار باشد. لازم است یک ارزیابی عینی از وضعیت فعلی ارائه دهید، همه چیز را بسنجید و تصمیمات عاطفی سریع اتخاذ نکنید. جملاتی وجود دارد که به تقویت نظر شما در مورد طلاق کمک می کند. اگر آنها را در اکثریت قبول کنیم، می توان گفت که طلاق اجتناب ناپذیر است. عبارات زیر (بر اساس نوع آزمون) پیشنهاد می شود:

  • تقریباً هیچ موضوع مشترکی برای گفتگو بین همسران وجود ندارد.
  • تمام تلخی ها و شادی ها با افراد دیگر تقسیم می شود و نه با نیمه دوم.
  • نگرش آرام یکی از شرکا به ارتباطات ادعایی در طرف.
  • نیازی به درخواست کمک از همسر نبود.
  • دیدگاه های مختلف در مورد زندگی در مقیاس جهانی؛
  • توجه به ظاهر همسر را متوقف کرد.
  • شما خجالت میکشید با جفت روح خود در جامعه بیرون بروید.
  • هیچ هدف مشترکی وجود ندارد؛
  • حلقه های مختلف ارتباط بین زن و شوهر؛
  • دیدگاه های مختلف در مورد مسائل مادی در خانواده؛
  • نزاع های مکرر بر کودکان تأثیر می گذارد.
  • افکار طلاق دائماً شما را درگیر می کند.

این تست ساده را برای خودتان انجام دهید، جواب شما را می دهد، وقت طلاق گرفتن از همسرتان است یا خیر.

ترس از طلاق توسط زنان: چرا؟

بسیاری از زنان با وجود وخامت شرایط با همسر خود زندگی می کنند. کسی خودش استعفا می دهد، کسی می ترسد همه چیز را به شدت تغییر دهد، دلایل متفاوت است. زنان کاملاً صبور هستند، اما لحظه ای را نیز دارند که حیف نیست همه چیز را رها کنید. اما بهتر است به چنین نقطه جوش نزنید. این بر وضعیت عاطفی یک زن تأثیر منفی می گذارد. این به نوبه خود بر سلامتی، کار و مهمتر از همه بر کودکان تأثیر می گذارد. باید در نظر گرفت که چه آسیبی می تواند به یک موجود کوچک وارد شود و برای او ضربه روحی مادام العمر باقی بماند. بنابراین زنان از طلاق می ترسند. و دلایلی برای این وجود دارد:

  • تمام مسئولیت تربیت فرزندان به عهده زن است.
  • عدم تمایل به محروم کردن فرزند از یک خانواده کامل؛
  • یک زن از بیرون محکومیت نمی خواهد.
  • زن نمی تواند به تنهایی زندگی خود و فرزندش را تامین کند.
  • طلاق گرفته، زن از مسکن محروم می شود.
  • ترس از تنها بودن

دلایل کاملا طبیعی است. اما برخی از زنان می توانند قدرت را در خود بیابند و بر ترس غلبه کنند، در حالی که برخی دیگر با آن زندگی می کنند. شما نمی توانید خود را به خاطر خوشبختی مشکوک خانوادگی قربانی کنید. گاهی اوقات بهتر است همه چیز را بشکنید، سپس عزیزترین فرد را پیدا کنید. اغلب ایجاد یک خانواده جدید باعث شادی کودکان می شود. اما این در شرایطی است که «پدر جدید» می تواند فرزندان دیگران را بپذیرد و خود را تماماً به این خانواده بسپارد. همچنین مواردی وجود دارد که مرد دیگری که با مادرش ظاهر شده است باعث طوفانی از احساسات منفی می شود. همه اینها آنقدر پیچیده و فردی است که هیچ توصیه واحدی وجود ندارد.نکته اصلی که باید به خاطر بسپارید این است که یک زن نه تنها با سعادت خود، بلکه در مورد سرنوشت فرزندانش نیز مواجه است.

اقدامات صحیح زنی که تصمیم به طلاق می گیرد

لحظه ای فرا رسید که زن با این وجود تصمیم گرفت که زمان طلاق گرفتن از شوهرش است. راه درست عمل در این شرایط چیست؟ باید مراقب بود که روند طلاق تا حد امکان بر وضعیت روانی کودکان تأثیر منفی بگذارد و همچنین خود را کنترل کرد. نکات زیر ممکن است برای شما مفید باشد.

  • پس از بررسی دقیق تصمیم خود برای طلاق، باید با آرامش و خویشتن داری رفتار کنید. از همان ابتدا باید به جنبه حقوقی قضیه فکر کنید، احساسات باید کنار گذاشته شوند.
  • سعی کنید به نقدهای نامطلوب بستگان و دوستان در مورد شوهرش توجه نکنید. با وجود تمام مشکلات این روند، ارزش خونسردی را دارد. این امر به حفظ رابطه عادی با همسر سابق پس از طلاق، حتی به خاطر فرزندان کمک می کند.
  • برای طلاق می توانید به دفتر ثبت احوال محل سکونت مراجعه کنید.
  • پس از ارسال درخواست، یک ماه فرصت برای بازتاب داده می شود. اگر آشتی حاصل نشود، آنگاه زن و شوهر پرورش می یابند. در صورتی که بین همسران بر سر همه مسائل توافق وجود داشته باشد و فرزند زیر 18 سال وجود نداشته باشد این کار بدون مشکل انجام می شود.
  • در صورت وجود فرزندان و اختلافات، طلاق در دادگاه انجام می شود. وقتی هنوز تقسیم اموال وجود دارد، تصمیم دادگاه نیز ضروری است. در این صورت دادگاه باید منافع فرزندان و در این صورت همسر را در نظر بگیرد. اگر قبل از محاکمه توافق نامه ای در مورد کودکان و اموال تنظیم شود، محاکمه بسیار سریعتر خواهد بود.
  • مهم است که از یک وکیل واجد شرایط کمک بگیرید. اینها هزینه های اضافی هستند، اما در شرایط خاص قطعا نتیجه خواهند داد.

امیدواریم در اینجا اطلاعات جامعی در مورد زمان طلاق گرفتن از همسرتان پیدا کرده باشید.

توجه! با توجه به تغییرات اخیر در قوانین، اطلاعات حقوقی این مقاله ممکن است قدیمی باشد! وکیل ما می تواند به صورت رایگان به شما مشاوره دهد - یک سوال در فرم زیر بنویسید:

در رابطه زن و مرد همیشه احتمال گسست وجود دارد. روابطی که به عنوان یک رویا و جادو شروع شده اند، می توانند با گذشت زمان محو یا ترش شوند.

معمولاً این اتفاق در یک روز نمی افتد، بلکه در یک دوره زمانی طولانی، که در طی آن تعداد زیادی از رویدادها و موقعیت های زندگی رخ می دهد، از انواع و سطوح مختلف اهمیت می یابد.

با عبور از موقعیت های زندگی، روابط به ناچار تحت تأثیر تعداد زیادی از عوامل خارجی و داخلی تغییر شکل می دهند. در موارد ایده آل، پیوند زن و مرد صیقلی و برش داده می شود، درست همانطور که یک الماس خام پردازش می شود و به الماس تبدیل می شود.

اما این همیشه صدق نمیکند.فقط در موارد نادری پیوندهای درونی که باعث پیوند زن و مرد می شود به اندازه ای قوی است که پیوند آنها می تواند به یکپارچگی تبدیل شود. خیلی وقت ها تحت تأثیر عوامل بیرونی و فرآیندهای مخرب درونی، یک ازدواج ترک می خورد و به تدریج تکه تکه می شود یا تکه تکه می شود و گاهی اوقات به سادگی ترش می شود، مانند گل گاوزبان فراموش شده یا کمپوت که یک هفته پیش خوشمزه بود. و امروز کپک زده است و خوردن آن دیگر گزینه ای نیست.

این اتفاق می افتد که جدایی به طور ناگهانی رخ می دهد، اما در بیشتر موارد می توان توسعه وقایع را در جهت طلاق پیش بینی کرد.

هیچ چیزی به خودی خود اتفاق نمی افتد. هر رویدادی علتی دارد، هر عملی نتیجه ای دارد. در بیشتر موارد، مردم باید مسیری پر از خار را طی کنند تا بفهمند چگونه کار می کند. گاهی انسان زمانی به روابط علت و معلولی واقعی پی می برد که سازوکارهای مخرب در روابط زن و مرد از قبل چنان قدرتی پیدا کرده باشد و آسیب به حدی رسیده باشد که دیگر برای اصلاح چیزی دیر شده است.

هر چه زوجین زمان بیشتری را با هم زندگی کرده باشند، تلاش بیشتری برای ایجاد وصلت آنها انجام شده باشد، ناامیدی با طلاق و جدایی بیشتر می شود.

مهم نیست که جدایی چقدر دردناک و ناخوشایند است، نباید از آن ترسید. در بسیاری از موارد، طلاق راهی برای خروج از بن بست عاطفی برای هر دو طرف می شود، گامی سرنوشت ساز به سمت رهایی اخلاقی و شفای بیماری های روانی و اختلالات روانی که می تواند در پس زمینه ازدواج در ابتدا ناموفق یا به تدریج در حال فروپاشی باشد.

طلاق باید به عنوان یک عمل جراحی ضروری برای شفای بیمار و بازگرداندن او به زندگی کامل و سالم تلقی شود. فکر کردن به آن می تواند ترسناک باشد و باعث ایجاد احساسات ناخوشایند شود، اما در شرایط خاص، مداخله جراحی ضروری است.

آمار طلاق

اگر از نظر آماری به نهاد مدرن ازدواج نگاه کنید، می توانید الگوهای جالب زیادی را شناسایی کنید. اول از همه، این واقعیت است که مفهوم ازدواج در طول سالیان متمادی محبوبیت و نفوذ خود را در جامعه از دست داده است. با وجود اینکه جمعیت کل کره زمین به طور پیوسته در حال افزایش است، هر ساله در سراسر جهان ازدواج های کمتری ثبت می شود. روز به روز بچه های بیشتری به دنیا می آیند خارج از ازدواج رسمی (حدود یک در سه)و این در همه کشورهای توسعه یافته طبیعی تلقی می شود.

محافظه کارانه ترین سنت های خانوادگی در ژاپن است، جایی که در هر 1000 اتحادیه ثبت شده رسمی، 250 طلاق وجود دارد.

در کشورهای اروپایی، در روسیه و در ایالات متحده، وضعیت طلاق تقریباً یکسان است. از 1000 ازدواج ثبت شده، به هر شکلی، 500 تا 600 ازدواج از هم می پاشند.

از بین تمام زوج هایی که طلاق می گیرند، آنهایی که در سال اول ازدواج انجام می دهند - بیش از 4٪ نیست.

آن زوج هایی که بیش از یک سال، اما کمتر از دو سال با هم زندگی کردند - 16٪، از سه تا چهار سال - 18٪.

بیشترین تعداد طلاق (تقریباً 28 درصد) در دوره ای اتفاق می افتد که زن و شوهر پنج تا نه سال با هم زندگی کرده اند.

طلاق زوج‌هایی که بیش از ده سال با هم زندگی کرده‌اند، اما کمتر از بیست سال با هم زندگی کرده‌اند، 22 درصد و آن‌هایی که بیش از بیست سال ازدواج کرده‌اند، 12 درصد از کل طلاق‌ها است.

بیشتر طلاق ها بین 18 تا 35 سالگی اتفاق می افتد.

از نظر محبوبیت، دلایل رسمی زیر برای طلاق متمایز می شود:

  • عدم آمادگی برای زندگی خانوادگی - 42٪
  • الکل و مستی یکی از همسران - 31٪
  • زنا - 15٪
  • عدم کمک متقابل در مسائل داخلی - 9٪
  • دلایل دیگر (نارضایتی صمیمی، حسادت بی دلیل، مشکلات مادی، تفاوت در دیدگاه ها، کمبود فرزند) - کمتر از 3٪

همچنین تعداد زیادی آمار جداگانه برای مردان و زنان وجود دارد که می توان از آنها نتایج جالب بسیاری گرفت.

بدیهی است که از تمام زوج های متاهل، بیش از نیمی از آنها دچار جدایی و طلاق، مشکلات و مشکلات عاطفی همراه می شوند.

فروپاشی رابطه، مراحل عاطفی

دوره گسست روابط طولانی مدت و انحلال ازدواج با مراحل عاطفی زیر مشخص می شود:

مرحله شوک

واکنش اولیه یک فرد به یک فرآیند "ناگهانی" فعال شدن قطع رابطه یک شوک است. گاهی اوقات سخت است که باور کنیم جدایی واقعاً اتفاق می افتد.

گاهی اوقات افراد تا آخرین لحظه نمی توانند واقعیت آنچه را که در حال رخ دادن است باور کنند و طلاق را به عنوان یکی دیگر از نزاع های خانگی تلقی می کنند که قبلاً به یک آیین آشنا برای همسران سهل انگار تبدیل شده است.

این اتفاق می افتد که یک شخص با تصمیم رسمی دادگاه از حالت شوک خارج می شود و مقتدرانه اعلام می کند که مرحله جدیدی از زندگی آغاز شده است و شخصی که با او به اشتراک زندگی با او عادت کرده است دیگر "مالکیت" او نیست.

منیت و عزت نفس زخمی شده. مرحله پس از سانحه

هنگامی که شوک و احساس غیرواقعی بودن آنچه در حال رخ دادن است از بین می رود، احساسات دردناک ناشی از من و عزت نفس آسیب دیده به منصه ظهور می رسد. این دوره را می توان با ریکاوری پس از آسیب جسمانی مقایسه کرد.

انسان مرحله گشودن انواع گره های روانی، عاطفی و اخلاقی، تلاش برای کشف روابط علت و معلولی، انجام کارهای روانشناختی برای درمان تروما، لیسیدن زخم ها را طی می کند.

در این مرحله فرد نسبت به محرک های مختلف بسیار آسیب پذیر و حساس است. مالیخولیا پس زمینه تحت تأثیر ناملایمات روزمره، مشکلات، اختلالات مادی تشدید می شود. بسیار مهم است که تحت تأثیر احساسات تکانشی و مخرب کارهای احمقانه انجام ندهید، که می تواند عواقب منفی داشته باشد و وضعیت را در کل بدتر کند.

مهم است به خاطر داشته باشید که هر چقدر هم که این مرحله دردناک و ناخوشایند باشد، زخم ها بهبود می یابند و درد و اشتیاق می گذرد، همانطور که همه چیز در این زندگی می گذرد.

تنهایی

در مراحل پایانی بهبود زخم های عاطفی ناشی از جدایی، ممکن است فرد احساس تنهایی کند. حتی اگر دوستان و شرکای جنسی بالقوه در این نزدیکی وجود داشته باشد، ممکن است احساس بی فایده بودن و تنهایی عمیق وجود داشته باشد. با پشت سر گذاشتن درد، تحقیر و ناامیدی، ممکن است به نظر شخص برسد که دیگر قادر به تجربه احساسات عاشقانه واضح برای جنس مخالف نخواهد بود.

این احساس نادرست است و ناشی از کار عملکرد محافظتی روان انسان است.همانطور که بافت‌ها در صورت آسیب جسمی، بریدگی یا سوختگی درشت و سفت می‌شوند، به تدریج بهبود می‌یابند و زخمی از خود به جای می‌گذارند، روان انسان نیز هنگام آسیب در مکان‌های خاصی تمایل به «سخت شدن» دارد.

با گذشت زمان، تمام احساسات ناخوشایند و دردناک، و همچنین احساس تنهایی، پوچی و بی احساسی خود شما از بین می روند.

تسکین

پس از تمام پدیده های دردناک ناشی از جدایی، به ناچار آرامش فرا می رسد. اگر فردی همه کارها را درست انجام دهد، پس زمینه ناامیدی و اشتیاق مطمئناً با احساس قدرت و احساس غرور نسبت به خود و مسیر دشواری که آگاهانه طی کرده است جایگزین می شود. تا همین اواخر، یک فرد رنج کشیده شروع به لذت بردن از زندگی می کند و نفس عمیق می کشد. درد به تدریج فروکش می کند وقتی متوجه می شوید که زندگی در ازای آنچه که محروم کرده است می دهد.

چگونه بفهمیم زمان طلاق فرا رسیده است

تصمیمات مهم و سرنوشت ساز (از جمله تصمیم به طلاق) بهتر است "با سر سرد" گرفته شود و سعی شود همه عوامل احساسی را حذف کند. شما باید تمام جوانب مثبت و منفی را با دقت بسنجید و تمام جنبه های موجود زندگی زناشویی را روی ترازو بگذارید.

اگر معلوم شد که استدلال های "برای طلاق" به طور قابل توجهی بیشتر از استدلال های "علیه" است - باید طلاق بگیرید. قبل از شروع هر اقدامی باید از نظر اخلاقی، عملی و مالی برای «عملیات» پیش رو آماده شود. تمام حرکات باید با سر سرد انجام شود و بازی خود را مانند ساعت انجام دهید.

اگر بحث‌های «طرفدار ازدواج» بیشتر از استدلال‌های طرفدار طلاق است، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که تلاش‌های خود را روی حفظ خانواده متمرکز کنید.

با این حال، باید به خاطر داشت که اگر افکار طلاق رخ دهد، به احتمال زیاد بی اساس نیست، زیرا دود بدون آتش وجود ندارد.

چه زمانی از شوهرتان طلاق بگیرید و چه زمانی نه

یک روش ساده به پاسخ صحیح به این سوال کمک می کند. اگر زنی در فکر طلاق از همسرش است (همان روش برای شوهری که قصد طلاق از همسرش را دارد اعمال می‌شود)، باید فهرستی از تمام صفات، صفات، اعمال و فضایل که دوست دارد در خود ببیند تهیه کند. زندگی. ماهواره

لیست می تواند شامل تعداد نامحدودی از موارد باشد، نکته اصلی این است که آنها واقعا مهم هستند و دور از ذهن نیستند.

پس از تکمیل لیست، باید هر مورد را با این سؤال مرور کنید: "آیا شوهر من این معیار را دارد؟". اگر معلوم شود که از بیست معیار، همسر فعلی با هفت یا بیشتر مطابقت ندارد، یعنی زن با کسی که نیاز دارد زندگی نمی کند. اگر بیش از سه اختلاف وجود نداشته باشد، این یک تطابق خوبی است و به جای طلاق، باید برای حفظ رابطه تلاش کرد.

از سه تا هفت تناقض - یک مرحله نامشخص، که در آن باید بر اساس اهمیت عوامل فردی تصمیمی دشوار بگیرید.

چگونه تصمیم بگیریم

به محض اینکه همه استدلال های موافق و مخالف با هم جمع شوند و بدون مشارکت احساسات سنجیده شوند، راه حل ریاضی این مسئله خود به خود ظاهر می شود. فرد از قبل پاسخ صحیح را می داند.

اکنون باقی مانده است که تصمیم بگیریم کار درست را انجام دهیم، در مسیری دشوار قدمی به سوی ناشناخته برداریم. یک فرد قوی و عاقل از مشکلات نمی ترسد، او می داند چه باید بکند. او تمایل دارد راه سخت را طی کند و به سمت هدف حرکت کند. وسوسه تسلیم شدن در برابر ضعف و ادامه دادن به جریان فوق العاده است، اما این می تواند منجر به عواقب وخیم تر در آینده شود.

طلاق و ارزش های زندگی

اصول اخلاقی خود و همچنین ارزش‌ها و نیازهای معنوی باید راهنمای اصلی در اتخاذ تصمیمات سرنوشت‌ساز و مهمی مانند تصمیم‌گیری برای تشکیل خانواده یا لغو آن باشد. اگر ارزش‌های معنوی یک فرد با واقعیتی که بین افراد ایجاد شده است مطابقت نداشته باشد و خود شخص احساس کند نیازهایی در یک ازدواج موجود برآورده نمی‌شود، تمایل دارد خود را از قید و بندهای غیرمنطقی یا منسوخ رها کند. اتحادیه، از ترک آن نباید ترسید.

آدمی به این دنیا می آید تا پیشرفت کند، خلق کند و از زندگی لذت ببرد. هر عاملی که انسان را به رنج، سازگاری با شرایط غیرقابل قبول، سوختن در درون بدون آشکار ساختن پتانسیل خود وادار کند، مخرب، مضر و بر خلاف مکانیسم های طبیعی و سرنوشت جهانی یک فرد است. انسان ذاتاً برده نیست، بلکه خالق است.

طلاق - پایان یا آغاز

حتی اگر فسخ یک ازدواج بیشتر اوقات پایان یک رابطه است، اما نشان دهنده شروعی جدید است. طلاق رویداد مهمی است که نشانه ورود به مرحله جدیدی از زندگی است.

به جای تمرکز بر لحظات دردناک و منفی که همیشه اتفاق می‌افتند، باید روی افکاری در مورد شروعی جدید تمرکز کنید، در مورد آنچه در پیش روی او قرار دارد و اینکه یک شخص برای چه چیزی از این آزمایشات سخت عبور می‌کند.

وقتی یک در بسته می شود، در دیگری همیشه باز می شود. اگر با دقت روی اشتباهات کار کنید ، نتیجه گیری های لازم را بگیرید و درس ها را بیاموزید ، مرحله بعدی زندگی بخش بسیار جالب تر و با کیفیت تر از مسیری خواهد بود که قبلاً گذرانده شده است.

اگر بچه هست

دردناک ترین طلاق در مواردی رخ می دهد که زوجین طلاق دارای فرزند یا فرزندان صغیر باشند. چنین طلاقی معمولاً با یک دوره طولانی عذاب متقابل انجام می شود ، زیرا بسیاری از والدین سعی می کنند ازدواج را به خاطر فرزند نجات دهند.

در واقع، بهترین نعمتی که والدین می توانند به فرزند بدهند، داشتن خانواده سالم و تمام عیار است. بهرحال همیشه این امکان پذیر نیست. در مواردی که رابطه مادر و پدر به طرز ناامیدکننده‌ای آسیب می‌بیند و تغییر شکل می‌یابد و مفهوم خانواده معنای اصلی خود را از دست می‌دهد، تمام منفی‌کاری‌هایی که بین والدین اتفاق می‌افتد، به هر طریقی به کودک منتقل می‌شود.

علاوه بر این، نزاع های منظم بین همسران و زمینه های روانی ناسالم تأثیر مخربی بر شخصیت کودک می گذارد، تصویر پدر و مادر را در ذهن او تحقیر می کند، احساس گناه را در کودک ایجاد می کند و ممکن است بر روابط بین فردی او تأثیر منفی بگذارد. در آینده.

جنبه مادی

نقش مهمی در تصمیم به طلاق، جزء مادی، تقسیم اموال و جنبه های مالی مربوط به آن، مملو از عامل ترس و عدم اطمینان است.

روند انحلال نکاح و همچنین نهاد ازدواج به عنوان یک کل، با جزئیاتی در قانون تنظیم شده است. ملکی که مشترکاً به دست آمده است، صرف نظر از اینکه با چه پولی خریداری شده یا برای چه کسی ثبت شده است، مشمول تقسیم معادل است. ، در صورت وجود فرزندان معمولی نیز توسط دولت کنترل می شود.

با این حال، تقسیم اموال با تصمیم دادگاه به دور از اجباری است. در بسیاری از موارد خود زوجین در مورد نحوه تقسیم اموال مشاع به توافق می رسند. اگر شما بالغ و با شایستگی به این فرآیند نزدیک شوید، تقسیم اموال نباید به یک مانع یا یک رویداد فورس ماژور تبدیل شود.

  • سعی کنید مولفه عاطفی را چه هنگام تصمیم گیری و چه در طول کل فرآیند طلاق کنار بگذارید. منحصراً هدایت می شود عقلانیت و عقل سلیم.
  • برای غلبه بر تجربیات دردناک ناشی از وابستگی عاطفی به همسر یا همسر سابق، لیستی از تمام عیوب او تهیه کنید، ویژگی هایی که در او دوست ندارید و موقعیت هایی که در آن شما را ناامید کرده است. به طور دوره ای، این فهرست را با تأمل دوباره بخوانید (مخصوصاً در لحظات تشدید عاطفی ناشی از جدایی). هر چه بیشتر روی کاستی های یک فرد تمرکز کنید، کمتر دلتان برای او تنگ خواهد شد.
  • فهرستی از دلایل جدایی خود تهیه کنیدو مرتباً آن را بخوانید تا فراموش نکنید چرا و چرا این کار را انجام می دهید و در مسیر خود باقی بمانید.
  • خودت را مشغول کن، هر چه. خواه کار، زندگی شخصی، ورزش، مراقبت از کودکان و غیره. یک فرد پرمشغله زمانی برای رنج کشیدن ندارد.

در ویدئوی زیر، یکی از موفق ترین وبلاگ نویسان ویدئویی در این موضوع مشاوره می دهد که مطالب آن پرطرفدار است.